زمزمه
- واحد (ده شب)
(به سبک ای که بر
عالمی مقتدایی)
حضرت
مسلم بن عقیل
ای
که بر عالمی مقتدایی
کوفه باشد شهر بی وفایی
یا
حسین ای سبط
طاها
مُسلِمت گردیده تنها
زین
سفر صرفِ نظر کن
ره عوض کن جان زهرا
کوفه
میا کوفه میا
******
کوفیان
شرم و حیا ندارند بی وفایان اینجا بی
شمارند
از
غم تو بی قرارم
بنگر این احوال زارم
در
میانِ این همه
مَرد
کس نشد جز طوعه یارم
کوفه
میا کوفه میا
******
از
بالای این دارالعماره
دارم
سوی کربلا اشاره
ذکر
آهم گشته بر
لب
روز عمرم همچنان شب
در
دمِ جان دادنِ
خود
می کنم گریه به زینب
کوفه
میا کوفه میا
***************************************
مسلم بن عقیل
تمـوم
آرزوی مـن دیدن صبـح نگـاتـه
گره گشای کار من دستای گره گشاته
آرزوم اینه یه بار از دست تو توشه بگیرم
کربلایی بشه دلم رزق ششگوشه بگیرم
می دونم که نه نمی گه، چشمی که خیلی رئوفه
دل مـن تنـگه بـرایِ سحـر مسجـد کـوفـه
******
از کوفه گفتم و دلم این دلی که بی قراره
پر زده با شیون و آه به سوی دارالاماره
اونجایی که سفیر عشق با پر و بال شکسته
آروم آروم می خونه با چشمای به خون نشسته
آقا جون میا به کوفه ، کوفیا وفا ندارن
کوفیای بی مروت ، غیرت و حیا ندارن
ادامه مطلب
:: مرتبط با:
اهل بیت ,
:: برچسبها:
اشعار دهه محرم ,
زمزمه و اشعار دهه محرم ,
سبک اشعار محرم ,